علما وارثان وحی نبوی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان بهار زمین و زمان» ثبت شده است

عادت کرده ایم...

بس که خزان به درازی کشید به آن عادت کرده­ایم.

دیگر خورشید از یادمان رفته، به هوای سرد و کدر عادت کرده ایم.

سوز تابستان برایمان سوز نمی آورد، اصلاً به فکر بهار نیستیم، به عالمی بی روح و بی نشاط عادت کرده­ایم.

 

  

 هوا سردتر از دیروز دارد همه را به خواب می برد؛ همه در حسرت دیروزند و کسی به فکر خانه تکانی نیست!

بهار می­خواهد برسد، و کسی به استقبال او نمی­رود. او چشم­انتظار است و کسی منتظر او نیست. به هدر رفتن سرمایه­ها عادت کرده­ایم.

مدعی را حق باید داد! می گوید که با یک گل نمی گردد بهار!

غافل که من گلی دارم که عالم را گلستان می­کند.