علما وارثان وحی نبوی

منگنه!

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۱۸ ب.ظ

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام، آن حضرت نقلی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تعریف می‌کنند در مورد مواجهه‌ی آن حضرت با مردی در مسجد کوفه.

داستان، داستان یک دروغ‌گو است و اصرارهای او که می‌خواهد به امیرالمؤمنین علیه‌السلام بقبولاند که آن حضرت را دوست دارند.

پاسخ این اصرارها چیزی نیست جز انکار! هرچه این اصرارها شدیدتر شد،  انکارها هم از جانب امیر بیان تشدید یافت (طبق قانونی که در علم بیان خوانده‌ایم که: تأکید به حسب انکار). تأکیدها به اوج رسید و مرد گفت: «یا أمیر المؤمنین انی أحلف بالله أنی أحبک وأنت تحلف بالله ما أحبّک؟! والله کأنک تخبرنی أنّک أعلم بما فی نفسی»، مگر می‌شود کسی از من نسبت به اعماق قلب من آگاه‌تر باشد؟! داستان که به اینجا رسید امام صادق علیه‌السلام عبارتی را در احوالات امیرالمؤمنین بیان نمودند که بسیار قابل تأمل است: «فغضب أمیر المؤمنین علیه‌السلام وإنما کان الحدیث العظیم یخرج منه عند الغضب». نه اینکه آن حضرت عنان سخن از کف بدهد و دیگر بر کلام خویش امیر نباشد! هرگز این‌طور نیست؛ و بلکه این خاصیت زمانه‌ی غضب و مقتضای حال این لحظه‌های حساس است. آن حضرت لبّ سخن را برای چنین لحظه ای کنار گذاشته تا در بستر احساسی مناسب آن را به مخاطب القاء کند.

این چیز عجیبی نیست و علمای بزرگ ما هم- که وارثان علم معصومین هستند- نکته‌های ناب را برای چنین لحظاتی کنار می‌گذاشتند. یکی از شاگردان درس مرحوم آیت الله تبریزی نقل می‌کند که: گاهی پس از درس، استاد را سؤال‌پیچ می‌کردیم و وقتی او را کاملاً در منگنه قرار می‌دادیم، ناگهان نکات ظریف و بدیعی را اظهار می‌کردند که گره‌گشا و فصل الخطاب بود!

ما البته همین انتظار را از دیگر فضلا و روحانیون هم داریم. آن مقداری که تنمان به تن علما خورده إن قلت و قلت هایی بلدیم و مخصوصاً اگر همدیگر را در منگنه قرار دهیم توقّع حرفه‌ای قشنگی (در حدّ خودمان) از ما می رود!

منظور؟! ناراحت نشوید، منظور خاصی نداشتم! آسمان و ریسمان و حرف های بی ربط را به هم دوختم تا به اینجا برسم و بگویم در این کادر به دنبال چه هستیم؟ این همان بخش گپ طلبگی است که قولش را داده بودیم!

طرحی که ما در نظر داریم این است که برخی موضوعات طلبگی و مورد ابتلای خودمان را بر روی میز گفت و گو پهن کنیم و با تضارب آرا به نتیجه‌های خوب برسانیم.

هدف چیست؟

هدف رشد است! در مورد ارکان زندگی طلبگی خود کمتر بحث می‌کنیم و در این زمینه سلایق گوناگون و متفاوتی داریم که تقریب نظرات در این زمینه‌ها خیلی مهم‌تر از تقریب نظرات فقهی و اصولی است.

مهم نیست که در آخر، حرف چه کسی به کرسی نشانده می‌شود! همین کافی است که وقتی خیلی سروکله‌ی همدیگر زدیم حرف‌ها پخته‌تر می شوند و شاید برخی با بصیرت بیشتر راه پیشین را ادامه دهند و یا اینکه برخی هم نسبت به نظر سابق تجدیدنظری کنند.

می‌دانید که مطالب بسیار متعدّد و متنوّعی هست که در مورد آن‌ها با همدیگر اختلاف نظرهای سطحی یا عمیقی داریم. آن‌هایی را طرح می‌کنیم که ثمره‌ی بحث بیشتری داشته باشند و توقّع بیرون آمدن حرف‌های جدید از آن‌ها برود. در یک نشریه سؤال را مطرح می‌کنیم و وقتی از شما بازخورد گرفتیم در نشریه‌ی بعد گزیده‌ای از پاسخ‌ها را به صورت هدفمند! منعکس می‌کنیم.

باسم الله...                پیشنهاد بحث با شما...

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی